جدول جو
جدول جو

معنی کتو چال - جستجوی لغت در جدول جو

کتو چال
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یخچال طبیعی که در کوه ها و مکان های مرتفع و دره هایی که دارای برف های دائمی و در معرض وزش بادهای سرد هستند تشکیل می شود
فرهنگ فارسی عمید
دهی از دهستان رودباراست که در بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین واقع است و 100 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(کُ پِ عَ)
دهی است از دهستان تلارپی بخش مشهدسر. (ترجمه سفرنامۀ مازندران رابینو ص 157)
لغت نامه دهخدا
کاچال و اسباب و ادوات خانه و مایحتاج خانه، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تُو)
نام حوضی از یخ طبیعی به البرز به شمال تهران. توسعاً هر حوض طبیعی یخ. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گردنه ایست بین شهرستانک و تهران. رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(تَ / تُو)
یخچال طبیعی بر قلل کوههای بلند. یخچالهای طبیعی. جائی ازکوهستان که در آن یخ طبیعی از قدیم گرد شده باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بهنام پازکی است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
یخچال طبیعی، جائی از کوهستان که در آن یخ طبیعی از قدیم گرد شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توچال
تصویر توچال
((تُ))
یخچال طبیعی در کوه ها و دره هایی که برف های دایمی دارند، نام یکی از کوه های رشته کوه البرز در شمال تهران
فرهنگ فارسی معین
یخچال طبیعی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
روستایی در هزارجریب
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در ارتفاعات کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی
چاله ی آب، گودال آب، روستایی از دهستان بهرستاق آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
زمین پوشیده از کلوخ های سخت و غیرقابل عبور و مرور
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بیرون بشم چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
آتشگاه، چاله ی اجاق هیزمی
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در روستای کنوی کتول
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع شبه جزیره میانکاله، از توابع بیشه واقع در منطقه
فرهنگ گویش مازندرانی
چاله ای که در جلوی کارگاه قالی یا گلیم بافی است
فرهنگ گویش مازندرانی
گودی پشت گردن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی واقع در منطق ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی